farhange.honare1
best
پنج شنبه 17 مهر 1393برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : farhange درد دلهای دانش آموز تنبل با خدا الهی سوگند به بلندای درخت چنار و به ترشی رب انار ؛ ترحّمی بنما بر این بنده بی مقدار ؛ بی کار و بی عار که دمارش را برآورده روزگار ! ای خالق مدرسه و ای به وجود آورنده فرمول های حساب و هندسه ؛ ای خدای عزیزم ، بیزارم از این نیمکت و میزم ؛ دانش آموزی سحر خیزم که هر روز صبح زود ساعت ۱۰ از خواب بر می خیزم ؛ و روز های شنبه تا پنجشنبه اغلب از مدرسه می گریزم ؛ که من انسانی نحیفم و در کلاس درس بسیار ضعیفم ؛ اگر چه نزد معلّم و دانش آموزان خیلی خوار و خفیفم ؛ ولی خارج از مدرسه به هرکاری حریفم ! ای خالق شهرستان های ماكو و تهران و رشت ؛ نمره انضباط مرا داده اند هشت ؛ دیگر به چه امیدی می توان سر کلاس درس نشست ؟ ؛ آن جا که معلم هم نمی کند گذشت ؛ چه کنم اگر سر نگذارم به کوه و به دشت ؟ ؛ الهی می دانی که من کیستم ؛ هرچند که دانش آموزی فعّال و درس خوان نیستم ؛ ولی چقدر عاشق نمره بیستم ؟!؟! پروردگارا سال گذشته هنگام امتحان خواستم تقلّب کنم ، معلّم از راه رسید ؛ رنگ از رخسارم پرید ؛ برگه امتحانی ام را گرفت و کشید و آن را از هم درید و چنان کشیده ای به صورتم کشید که برق سه فاز از چشمم پرید و صدایش را مادرم در خانه شنید ! ای خالق آموزگار و ای سازنده مداد و خط کش و پرگار ، آن چنان هدایتم کن تا این معنی را بدانم که اگر معلّم خودش درس را می داند پس چرا از من می پرسد و اگر نمی داند چرا از دیگران و آن هایی که می دانند نمی پرسد ؟ ای آفریدگار خودکار بیک ؛ سوگند به کتاب های شیمی و فیزیک ؛ و فرمول اسید اتانوئیک ؛ که مشتاقم به یک دست لباس شیک ؛ و از خوراکی ها آرزومندم به خوردن قیمه با ته دیگ ؛ ولی اگر نبود راضی ام به یکی دو سیخ شیشلیک ! الهی از مدرسه بسیار دلتنگم و در کلاس درس همیشه منگم و با دو ابر قدرت شرق و غرب یعنی بابا و معلّم همیشه در جنگم ولی در ساعت تفریح بسیار زرنگم !!! اصلا دروغ چرا ؟ حقیقت آن است که در یک کلام برای خانه و مدرسه بسیار مایه ننگم …
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||
|